آغازى نو، طرحى نو و سخنى نو
بارقه امیدى براى غلبه بر ناکامىهای تاریخى
...توافق برد برد یعنى تامین منافع ملى اما نه با جنگ و خشونت و بحران بلکه با اعتدال و عقلانیت. خاورمیانه جنگ زده امروز سخت محتاج مذاکره و مسامحه است...
گروه مقالات: درنگى بر تاریخ یکصد ساله ایران عزیز حکایت از مقاطعى حساس، سرنوشت ساز و تاریخى دارد؛ انقلاب مشروطه و تشکیل مجلس شورا، به توپ بستن مجلس توسط محمدعلى شاه، کودتاى سوم اسفند، تغییرسلطنت؛ بر افتادن دودمان قاجار و رو ى کار امدن خاندان نو ظهور پهلوى، اشغال ایران و انتقال قدرت از پدر به پسر، نهضت ملى شدن صنعت نفت، کودتاى ٢٨ مرداد و سقوط دولت ملى دکتر مصدق، جنبش اعتراضى سال ۴٢، انقلاب اسلامى و متعاقب ان جنگ عراق بر علیه ایران، جنبش اصلاح طلبانه دوم خرداد٨۶ …، هر کدام تاثیرات ژرف وماندگارى بر تحولات سیاسى، اجتماعى، اقتصادى این کشور داشته و دارد.
ما باشنده گان امروز ایران مردمان، سیاستمداران، روشنفکران، مصلحان و بازیگران این دورانها را بیرحمانه نقد و تحلیل میکنیم و در بسیارى از مواقع متهم که چرا نتوانستند کشور را از بزنگاههاى تاریخى به درستى عبور دهند. امروزه ما میراث داره ان اشتباهات و خطاها و حکومتهای استبداى، دیکتاتورى و عقب مانده گیهاى منتج از آنیم و افسوس میخوریم که چرا چنین و چرا چنان. غمگین میشویم که چرا مصلحین و معدود زمامداران خوشنام فرصت پیدا نکردند و هزاران دریغ و افسوس دیگر. هنوز امضاء فرمان مشروطه توسط مظفرالدین شاه را اگرچه حرکتى بسیار مترقى میدانیم اما از خود میپرسیم چرا جنبش قانگرایی پس یکصد سال کام روا نیست و چرا استبداد محمد علی شاهى و به توپ بستن مجلس به عناوین و شکلهای گوناگون همچنان خودنمایی میکند وتاثیرات آن حرکت نابخردانه و استبدادى در تارو پود این ملک و ملت تنیده است.
پس از گذشت قریب یکصد سال هنوز از تاثیرات کودتاى اسفند رهایی نیافته ایم و همچنان در سیاه و سفید بودن این کودتا بحث میکنیم و تاثیرات آنرا در حیات سیاسى اجتماعى.. خود به عینه شاهدیم. تا بحال نتوانسته ایم از تالمات و مصائب اشغال ایران رهایی یابیم و همچنان از تاثیرات دخالت روس و انگلیس در حیات سیاسى ایران متاثریم و مگر میتوانیم دخالت این دو کشور را در تحولات ایران ان دوران نا دیده بگیریم. آیا هزاران اتفاق خرد و کلانى که نتیجه این حضور بود براحتى از ذهن و فکر مردمان این کشور زدوده میشود. ما هنوز بخود حق میدهیم از آمریکا ناراحت و عصبانى باشیم و این مطالبه مهم تاریخى را داشته باشیم چرا آمریکا در زمانى که مردم به ستوه امده از دخالتهاى روس و انگلیس به آن کشور بعنوان نیروى سوم چشم، امید، کمک و همراهى داشتند به آرمان آزادیخواهى و جنبش ملى ایران خیانت کرد و در توطئه اى وارد شد که نتیجه آن کودتا و سقوط دولت ملى دکتر محمد مصدق و ناکام ماندن جنبش آزادیخواهى ملت ایران بود.
هنوز از امریکا این مطالبه انسانى و ملى را داریم که چرا در همراهى با محمد رضا شاه چشم بر استبداد بست. محمدرضاى پهلوى به شدت متهم است که چرا به قانون اساسى عمل نکرد و بناى استبداد گذاشت که همچنان تاثیرات ماندگار آن را با جان و گوشت و پوست استخوان خود درک میکنیم. نسل امروز ما پرسشهای اساسى و بنیادینى از انقلاب اسلامى، پیامدها و تحولات ان دارد و با کمال تاسف در بسیارى از موارد به سوالهای نو پاسخهای کهنه داده میشود. جامعه پرسشگر امروز ایران خود را در چنبره اى از ناکامیهاى تاریخى متعدد میبیند، به گونه اى که گاهى امید به اصلاح را از دست میدهد و در پس تمامى این دورانها روندهاى ثابتى از خشونت، سلب آزادى، خود محورى، خودکامهگى را شاهدست.
انقلاب اسلامى که به امید پایان دادن به این ناکامىهای شکل گرفت در بسیارى موارد نتوانسته خود را از گذشته تاریخى رها سازد. نسل امروز؛ نظام بر آمده از انقلاب را نیازمند به اصلاح میبیند و براى اولین بار در تاریخ تحولات این کشور با جنبشى دموکراتیک و علیرغم میل بسیارى از نیروهاى حاکم رئیسجمهورى اصلاح طلب بر گزید، دریغا که نه تنها کامروا نگردید بلکه از پس آن جنبش ازادیخواهى، دولتى پوپولیست سر بر آورد و باز این پرسش اساسى برا ى جامعه ایران همچنان مطرح بوده و هست که چرا کشور های که دیرتر از ما شروع کردند، کامرواتر شدند اما قطار ناکامىهای ما ادامه پیدا کرد؟
آنچه بر این کشور گذشته و مردمان در حافظه تاریخى خود دارند سبب گردیده بسیارى به تئورى توطئه پناه برند و در پشت هر مساله اى دستى خارجى ببینند. این ناکامىها، ذهن و روح ایرانى را ازرده و افسرده کرده است. ایرانیان از دولتمردان، سیاستمداران و روشنفکران و مصلحان خود سخت گله دارند و از طرفى دیگر برخى اندیشمندان و روشنفکران و مصلحان مردمان این سرزمین را متهم میکنند که ذهنیت تاریخى ندارند. به تاریخ دویست ساله این سرزمین که مینگریم جنگهایی را شاهدیم و متعاقب آن عهدنامه اى و جدا شدن قطعهاى از این سرزمین.
آخرین آن جنگ تحمیلی هشت ساله علیه كشورمان بود که تصمیم گیرندگان جنگ تحمیلى هنوز پس از گذشت بیش از ربع قرن از ان به سوالات مطرح از جنگ پاسخهای قانع کننده ندادهاند و بعضا که زمزمه هایی در میگیرد عمق اختلاف در مورد جنگ نیز نمایان میگردد، و هر کدام دیگرى را به اشتباه در تصمیم گیرى، عملیات و مشورت …. متهم میکنند. حال با این همه تاریخ پر فراز و نشیب آیا نسل جوان امروز حق ندارد نگران باشد؟
بدون تردید ما محصول تاریخى هستیم که بر این کشور گذشته. تاریخ یکصد ساله ایران، اما و اگر و چند و چونهای بى پاسخ فراوان دارد اما با همه ان ناکامىها و کامیابى ها، شکستها و پیروزىها و تلخى وشیرینىها امروز در برهه اى خاص و سرنوشت ساز قرار داریم. کوچکترین اشتباه محاسباتى و خطاى در تصمیم گیرى پذیرفتنى نیست. بدون تردید از مهمترین مقاطع تاریخى و سرنوشت ساز براى این میراث کهن پرونده و دیپلماسى هسته اى کشور میباشد. تردید نباید کرد این مسله از مهمترین پیچهای تاریخى ایران و ایرانى است که تاثیرات ان نه تنها ملى که جهانى خواهد بود.
این مقال بدنبال بر شمردن پیامدهای اقتصادى، تجارى و مالى این توافق نیست که مجالى دیگر میطلبد، بلکه سخن از یک ملت است و یک تاریخ. تلاش کنیم در فرداى ایران از این مقطع حساس سر بلند بیرون آییم. حرامیان سخت در کمیناند و در فکر منافع کوتاهمدت و شخصى خویش و بیگانگان مترصد فرصتى براى ضربه زدن. گرچه متاسفانه، 8 سال، بسیارى فرصتها و سرمایهها قربانى شعارهاى توهم آمیز و خیالى گردید اما بازگشت به عقلانیت عملگرا بارقه امیدى است براى غلبه بر ناکامىهای تاریخى این ملت.
به امید ایرانى آباد و آزاد تلاش کنیم و کمک کنیم مردان دیپلماسى ما از این پیکار سر بلند بیرو ن آیند. از یاد نبریم برخورداران از منفعتهای رانتى و متکى به خشونت و جنجالآفرینى با همه توان مالى و رسانه اى … خویش بر نمىتابند آنچه قاطبه ملت خواهان آنند، ایشان هستى خود را در بحرانآفرینى و دشمنى تراشى میبینند و مىدانند. فرداى توافق (نهایی) و یا حتى عدم توافق، تاریخ معاصر ایران را به دو بخش تقسیم خواهد کرد که میتواند حلقه اى دیگر در امتداد یک صد سال تاریخ پر فراز و نشیب و پر از ناکامى این ملت باشد و یا آغازى نو، طرحى نو و سخنى نو. توافق برد برد یعنى تامین منافع ملى اما نه با جنگ و خشونت و بحران بلکه با اعتدال و عقلانیت. خاورمیانه جنگ زده امروز سخت محتاج مذاکره و مسامحه است. امید است تصمیم سازان و سیاستگزاران با درک مسولیت تاریخى خویش، سخنى تازه بگویند و طرحى نو در اندازند.
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط:
،
،
|